سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
یادداشت ثابت - پنج شنبه 93 اسفند 29 , ساعت 6:37 صبح

محضر شما مخاطبان بزرگوار ایام شهادت زهرای أطهر، قله‌­نشین دنیای طهارت را تسلیت عرضه می­کنم، امیدوارم که این ایام برای ما بتواند یک میثاقی حقیقی و پیمان واقعی باشد، ‌آنکه مهم است این است که بدانیم در آن حدی که می­توان فهمید راز و رمز کوثریت زهرای أطهر چه بود، شما در همین مجرا و مسیر هستید، شما به عنوان سفیران حقیقی نور، بدون شک باید نفسهای قدسی­تان حیات دهد و معنای حقیقی تبلیغ جز این نیست، ‌حیات بخشی در زیر سایه­‌ی حرکت نوری، در مدار سفارت الهی، لبّ و جوهره­‌ی کوثریت است.

قرآن کریم هم معنای کوثریت و هم راز و رمز آن را به ما نشان داد، در آیه‌­ی اول سوره‌­ی قدر معنای کوثریت را نشان دادند، «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ»، امام صادق (علیه السلام) در ذیل همین کریمه فرمودند:«اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ»(تفسیر فرات الکوفی:ص581)، فاطمه کوثر است یعنی او لیله قدر است،‌ ویژگی لیله قدر آن ظرف بیرونی وجودی است که دائماً از آن حیات می­جوشد، شبی که قرآن در آن نازل شد، او میدان جوشش حقیقت قرآن است، قرآن حقیقت نوری آسمانی حیات­‌بخشی که برای همیشه زنده است، آن چیزی که در او حقیقت نوری حیات­‌بخش ظهور و جلوه کرد، او یک چشمه­‌ی همیشه جوشان است، لیله قدر یعنی چشمه­‌ی همیشه زاینده، اگر حقیقت قرآن امام است، ‌و اگر یازده قرآن ناطق از جان عرشی زهرا أطهر جوشید، پس به حق، قلب قدسی آن حضرت لیله قدر است، میدان جوشش همه­‌ی آنچه را می­توانیم نام آن را حیات و بالندگی و کمال وجودی بدانیم، کوثر چشمه‌­ی همیشه زاینده و جوشان است، که از او همواره حقائق و لطائف و حیات و برجستگی می­جوشد.

از این مهم­تر راز و رمز کوثریت است که در آیه­‌ی تطهیر است، «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب/33)، نکته‌­ی مهم این است که در حدیث کساء که ناظر به همین کریمه است، زهرای أطهر محور و مرکز طهارت شد، زهرا برای چه کسانی محور است؟ «فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها»، در بین آن پنج نور قدسی آسمانی که هرچه در هستی است، بر سر سفره­‌ی وجودی این انوار قدسی آسمانی است،‌ که قله‌­نشینان حقیقت امکانی هستند، زهرای أطهر مرکز است، اینطور نیست که در یک فضای عمومی او مرکز باشد،‌ بلکه در دنیای طهارت حقیقی، و در میان قله‌­نشینان حقیقت امکانی، زهرای أطهر محور و مرکز است.

اگر قرآن کریم می­فرماید:«لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»(واقعه/79)، به دقائق و حقائق هستی بار نمی­یابد مگر قلب طاهر، اگر فرمود:«اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ»(بقره/282)، و اگر فرمود:«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً*وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»(طلاق/2و3)، اگر توانستیم این رزق را،‌ رزق حقیقی و آسمانی معنا کنیم نه رزق زمینی و دنیایی، رزق حقیقی چیست؟ معرفت و ولایت و محبت و فنای حقیقی در حضور قدسی ذات حق است، اینها رزق حقیقی است، شاهد آن کریمه­ای است که فرمود:«فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ»(عبس/24)، که امام صادق (علیه السلام) فرمود:«عِلْمُهُ الَّذِی یَأْخُذُهُ عَمَّنْ یَأْخُذُه»(الکافی:ج‏1،ص50).

طعام حقیقی برای جان انسانی، معرفت است، فرمود اگر معرفت حقیقی و سیطره بر اسرار هستی و قله­‌نشینی حقیقت امکانی و در نهایت نقش احیاگری می­خواهید، همه در زیر سایه‌­ی طهارت است، «مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ ... یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»، ‌رزق در یک مرحله گرفتن است و در یک مرحله دادن است،‌ کسی که مجرای فیض حق است، این مجرای فیض حق بودن برای او یک رزق و روزی است، کسی که دریافت می‏کند مرزوق است و آنکه می­جوشد و حیات می­دهد،‌ او نیز مرزوق حق است و چیزی از خود ندارد، ‌مدار حقیقی در واجدیت بیرونی و در کمال حقیقی و در سرمدیت و قله‌­نشینی در حقیقت امکانی و در حیات بخشی بیرونی، طهارت است.

در میدان طهارت هر چه انسان بالاتر، سیطره­‌ی وجودی او بیشتر است، یک مرحله­‌ی از طهارت قابلیت دریافت حقائق آسمانی می­دهد، «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»، و یک مرز دیگر از طهارت، قدرت فاعلیت به اذن حق در اعطاء کمالات بیرونی، حیات خارجی می­دهد.

اگر امامت که غایت در تمام بایدها و نبایدهای شرعی ماست، اینکه در کتاب الحجّ در بحث مناسک فرمود:«تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ» (الکافی:ج‏4،ص549)، اختصاصی به حج ندارد، بلکه مصداق روشن بیرونی او حج است،‌ همه‌­ی عبادات زمینه­ای برای حضور در محضر ولایت و زانو زدن در پیشگاه ولی است، لذا سالار شهیدان (علیه السلام) نیز فرمود: حسینیان و کربلائیان کسانی هستند که خون بسته‌­ی قلبشان را یکجا به ولایت تقدیم کردند، تا عبادت و ریاضت و دیانت و بایدها و نبایدهای شرعی ما، به این نقطه­‌ی نهایی یعنی حب و عشق به ولی و تقدیم کردن همه­‌ی حوزه­های وجودی به خدمت ولایت منتهی نشود، ماندگاری و عاشورایی و کربلائی حسینی شدن، معنا ندارد، «مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا»(لهوف:ص61).

اگر امامت که این عظمت را دارد، که او محور و مدار حیات است، آب حیات در جامعه انسانی است،‌ پس آن ظرف وجودی که میدان این حقیقت است، او کیست و چیست؟ کوثریت را درست و در زیر سایه­ی دقائق قرآنی معنا کنیم، و راز و رمز او را نیز در زیر سایه­‌ی دقائق قرآنی بیابیم، هر کس به اندازه­‌ی طهارت درونی خود، در عالم هستی حیات حقیقی دارد، آنها که قله‌­نشین حقیقت طهارت هستند، نه تنها حیات همیشگی و سرمدی دارند، بلکه خود آب حیات­‌اند و برای همیشه کوثر هستند.

اینکه چرا زهرای أطهر محور شد، در آن حرفهای زیادی است، خلاصه اینکه او عصاره­‌ی وجودی انسان کامل و بالاترین وجود امکانی است، «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی»(بحار الأنوار:ج‏23،ص234)، یک معنای لطیف آسمانی دارد، این عصاره­‌ی بیرونی و وجودی زهرای أطهر، که ‌او عصاره­‌ی وجود خاتم شد، و او در دایره­‌ی ولایت کلی کبری، حلقه­‌ی وصل نبوت و امامت شد، برای زهرای مرضیه جایگاه ویژه قرار داده است، این به این معنی نیست که وجود قدسی زهرای أطهر مقامی بالاتر از وجود مقدس خاتم الانبیاء و امیرالمؤمنین دارد، حقیقتی جدای از این حقیقت قدسی نیست، محوریت زهرای أطهر به خاطر حلقه­‌ی وصل بودن او است، بدون حضرت زهرا بدون شک امامتی نبود و بدون شک غایتی برای رسالت خاتم نبود، بنابراین او نقطه­‌ی غایی در نظام هستی است، و او حلقه‌­ی وصل حقیقی در مراتب وجودی کمالی و در حوزه­‌ی دقائق معرفتی است، مهم این است که این درس را از زندگی قدسی آن حضرت بگیریم، و زندگی خود را در مدار طهارت حقیقی سامان دهیم، و تلاش کنیم طهارت را تعمیق ببخشیم، قله­‌نشینان حقیقت طهارت، صدر نشینان حقیقت امکان و وجودشان آب حیات است.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ